بیش از یکسال میشه که اینجا زندگی میکنیم و این معنیش اینه که وقایعی که در زمانهای مشخصی از سال رخ میدن رو از حالا به بعد برای بار دوم خواهیم دید. تا حالا البته بار دومها نسخهی شدیدتر بار اولها بوده.
مثلا پارسال من و سانلی دو نفری رفتیم آویتمارکت (لهجهی هلندی رو دارین؟) و یه راک و یه فولکلور گوش کردیم و بعدش رفتیم اونسر شهر که من موبایل بخرم، ولی امسال نه نفر بودیم و چند ساعتی گشتیم توی آویتمارکت (ایضا). پارسال توی آگوست سرما خوردم، امسال یهکمی دیرتر سرما خوردم، ولی کلا از پا افتادم. کامپیوترم پارسال اوایل تابستون فرمتلازم شد، ولی امسال اوایل تابستون هارد جدیدلازم شده! خلاصه شدیدا نگران اون لگدی که پارسال خورد یهجای ناجوری هستم. خدا شدیدترشو بهخیر کنه.
مثلا پارسال من و سانلی دو نفری رفتیم آویتمارکت (لهجهی هلندی رو دارین؟) و یه راک و یه فولکلور گوش کردیم و بعدش رفتیم اونسر شهر که من موبایل بخرم، ولی امسال نه نفر بودیم و چند ساعتی گشتیم توی آویتمارکت (ایضا). پارسال توی آگوست سرما خوردم، امسال یهکمی دیرتر سرما خوردم، ولی کلا از پا افتادم. کامپیوترم پارسال اوایل تابستون فرمتلازم شد، ولی امسال اوایل تابستون هارد جدیدلازم شده! خلاصه شدیدا نگران اون لگدی که پارسال خورد یهجای ناجوری هستم. خدا شدیدترشو بهخیر کنه.
۱۱ نظر:
سلام
چیزی که منو تو خیلی از نوشته های فارسی آزار میده عدم پایبندی به یک قرارداد مشخص در تلفظ اسامی خارجی است. ما در فارسی طبق سنت اولین فرنگ رفته هامیگیم ماه اوت نه ماه آگوست یعنی از تلفظ فرانسوی استفاده می کنیم نه چیز دیگه. حالا اگر قراره بگیم آگوست اشکالی نداره به شرط اونکه به جای مارس هم بگیم مارچ. حالا ببینم میگی یا نه؟
پیام
آقا من جای تو باشم یک دونه "یه جای ناجور بند" می گیرم. از همونها که کاراته باز ها می بندن.
کار از محکم کاری عیب نمی کنه.
به ناشناس: حدس میزنم که منظورت از «ما در فارسی ...»، «معمولا در فارسی ...» بوده که حتی اونهم درست نیست. گوگل برای آگوست (با حذف آگوست کنت) دوملیون و برای اوت با حذف فوتبال کمتر از 700هزار صفحه پیدا میکنه که معنیش اینه که تفاوت معنیداری بین استفاده از این دو کلمه نیست.
در هر حال موافقم با اینکه یه زمانی روش غالب اون چیزی بوده که تو میگی ولی در ضمن زبان دینامیک داره.
من اتفاقا به جای مارس میگم مارچ و به جای ژوئن و ژوییه میگم جون و جولای ولی از سپتامبر، اکتبر، ژانویه و ... استفاده میکنم.
ادعایی ندارم ولی فکر میکنم وزن و آهنگ اون نسخهای که بیشتر با زبان ما سازگاره باعث میشه که در بلندمدت توی زبونمون جا بیفته.
چیزی که توی نوشتهات حس میکنم و شاید دلیلش منتقل نشدن لحن توی یه نوشتهی کوتاه باشه، حالت دستوریشه که یعنی باید اینجوری کرد و هرکس نکند نمیفهمد. امیدوارم اینجوری نباشه.
راستی چیزی که خیلی منو آزار میده همکلامشدن با کسیه که نمیشناسمش. تو کدوم پیامی؟
به نادر: آقا توی بیمهمون نیست از اونا. اینجا آزادش گرون درمیآد با یه مسافر برام بفرست بیزحمت.
اون عكس خوشگل چه ربطي به ماجرا داره؟ كي گرفتدش؟
به مانیا: دوری ظاهرا باعث شده علاقه و استعداد من رو در ایهام از یاد ببری! با یه آدم بیادب مشورت کن.
میگم گاهی اوقات میشه آدم خودش وقایع رو خلق کنه. پس اگه هنوز ورژن جدید لگد پارسال رو نخوردی، پیشنهاد میکنم از یکی از نزدیکان خواهش کن زحمت امسالیرو با حداقل شدت بکشن.
* بکشن! (جمع بستنش میتونست شدت ماجرا رو بیشتر کنه)
به شاسکول: گفتی کجا زندگی میکنی؟
شاسکول همون سپهره که قرار نبود انقدر شاسکول باشه که دوباره بنویسه "بکشن"! هرچند از بنر (Banner) پایین وبلاگ تازه تاسیسش مشخه که کیه، اما مکانش ایران ثبت شده که باید سوئد ثبت میشد.
به شاسکول: فهمیده بودم کیای. منظورم این بود که زحمت میشه براتون اگه راه طولانی بیاین!
ارسال یک نظر