۱۳۸۸-۰۱-۰۳
صدهزار پسری

جواد نکونام: ولی جوی که تو فوتبال ایران هست، تو استادیوم ایران هست، واقعا فرق میکنه. اولا که مثلا من خودم تو اسپانیا به بازیکنای تیممون میگم صدهزار نفر مرد میرن واسهی بازی، حتی روز قبل از بازی میرن جلوی استادیوم، میخوابن که فردا برن سر بازی، هیچکس باورش نمیشه. خوب بالطبع وقتی صدهزارتا فقط مرد میآد به استادیوم، یه جوی به وجود میآدش که خواهناخواه اون تیمو تحت تاثیر قرار میده.
عکس از استادیوم کافمن در کانزاسسیتیه. با گوگلیدن استادیوم نصفه پیداش کردم.
۱۳۸۷-۱۲-۲۸
بازنشر: تقویم-4.5 (پاسخ به دو ابهام)

نوشتههای قبلی: تقویم-1 (انواع تقویم)، تقویم-2 (محاسبهی کبیسه)، تقویم-3 (تقویم جلالی)، تقویم-4 (دو اشکال تقویم ایرانی).
دیشب دیر برگشتم خونه و نرسیدم چیزی منتشر کنم، به جاش این نوشته رو میذارم که پاسخ دو تا ابهام در نوشتهی قبلیه که مهران و علیرضا نوشتن. عکس رو از ویکیپدیا برداشتم.
مهران گفته:
«تقویم ایرانی٬ یا بهتر بنویسم لحظه تحویل سال برخلاف تصور عام بر اساس افق خاصی حساب نمیشود. لحظهای است که مرکز کره زمین بر نقطه اعتدال بهاری مدار زمین به دور خورشید منطبق میشود. پس اشکال دوم وارد نیست.»
و بعد اضافه کرده:
«اشکال شما را الان متوجه شدم. شما فرض را بر این گذاشتهاید که قرارداد مفروض تنها برای روزنخست سال است و طول ماهها را ثابت فرض کردهاید. فرارداد صحصح این است که برای هر آغاز ماهی چنین قرار دادی وجود دارد. لذا اختلاف یکروزه مثلاً تقویم ایران و افغانستان حداکثر بعد از یکماه برطرف میشود. -شبیه اختلاف ماه شوال در ایران و عربستان که تنها یک ماه میپاید.»
جوابی که براش نوشتم اینه:
جوابی که براش نوشتم اینه:
مهران عزیز، همانطور که احتمالا خودت هم متوجه شدی اشتباه عام را مرتکب نشدم. حق با توست، لحظهی سال تحویل لحظهی نجومی خاصی است که در همهجای دنیا همزمان رخ میدهد و به عنوان مثال (میدونم که میدونی ولی برای روشن شدن نوشته لازمه) اگر در تهران ساعت ده صبح باشه در افغانستان، به دلیل اختلاف ساعت، ساعت یازده صبح خواهد بود. همانجوری که میبینی اگه لحظهی سال تحویل به وقت تهران بین یازده و دوازده باشه (که هر ۲۴ سال به طور متوسط یکبار اتفاق میافته) در افغانستان بعدازظهر خواهد بود و مطابق قاعدهی تقویم در اینصورت یکروز با ما تفاوت خواهند داشت. این وضعیت برای جاهای دورتر بدتر خواهد بود.
همانطور که به درستی اشاره کردی و توی متن من هم هست، نسخهی اصلی تقویم جلالی، این اختلاف رو هر ماه اصلاح میکنه و نتیجهاش اینه که همانطور که الان بدون محاسبه نمیدانیم که سال آینده ۳۶۵ روزیه یا ۳۶۶ روزی، در اون شرایط هر ماه، باید برای طول ماه این محاسبه رو انجام میدادیم. در نتیجه از این که قبل از دورهی پهلوی اول و تثبیت تقویم فعلی، تقویم قمری رایجتر بوده، زیاد تعجب نمیکنم. ولی همونطور که میدونی تقویم فعلی ما این مشخصهی کبیسهی ماهانه به جای کبیسهی سالانه رو نداره و در نتیجه هر ماه کبیسه نمیگیریم. بنابراین نکتهای که گفتی مربوط به تقویم فعلی ما که موضوع بحث من بود، نیست.
اما در مورد تقویم جلالی کاملا حق با شماست. وقتی کبیسهها را به ماه منتقل میکنیم، اختلاف بعد از یک ماه برطرف میشه و اگه به هفته منتقل میکردیم بعد از یک هفته و اگه به قرن منتقل میکردیم بعد از یک قرن. اما چیزی که ثابت میمونه کسر روزهای اشکال داره. یعنی حتی در نسخهی اصلی تقویم جلالی، احتمال این اختلاف یک بیست و چهارم باقی میمونه. یعنی هر بیست و چهار ماه یکبار، برخلاف نسخهی فعلی که هر بیست و چهار سال یکبار با تقویم کشور همسایه متفاوته.در واقع به جای اینکه هر ۲۴ سال به مدت یکسال، یک روز اختلاف داشته باشیم، هر دوسال به مدت یکماه، یک روز اختلاف میداشتیم.
ممنون میشم اگه این بحث رو ادامه بدی. از اینکه کسی باهام در این مورد بحث نمیکرد افسرده شده بودم.
علیرضا هم گفته:
همانطور که به درستی اشاره کردی و توی متن من هم هست، نسخهی اصلی تقویم جلالی، این اختلاف رو هر ماه اصلاح میکنه و نتیجهاش اینه که همانطور که الان بدون محاسبه نمیدانیم که سال آینده ۳۶۵ روزیه یا ۳۶۶ روزی، در اون شرایط هر ماه، باید برای طول ماه این محاسبه رو انجام میدادیم. در نتیجه از این که قبل از دورهی پهلوی اول و تثبیت تقویم فعلی، تقویم قمری رایجتر بوده، زیاد تعجب نمیکنم. ولی همونطور که میدونی تقویم فعلی ما این مشخصهی کبیسهی ماهانه به جای کبیسهی سالانه رو نداره و در نتیجه هر ماه کبیسه نمیگیریم. بنابراین نکتهای که گفتی مربوط به تقویم فعلی ما که موضوع بحث من بود، نیست.
اما در مورد تقویم جلالی کاملا حق با شماست. وقتی کبیسهها را به ماه منتقل میکنیم، اختلاف بعد از یک ماه برطرف میشه و اگه به هفته منتقل میکردیم بعد از یک هفته و اگه به قرن منتقل میکردیم بعد از یک قرن. اما چیزی که ثابت میمونه کسر روزهای اشکال داره. یعنی حتی در نسخهی اصلی تقویم جلالی، احتمال این اختلاف یک بیست و چهارم باقی میمونه. یعنی هر بیست و چهار ماه یکبار، برخلاف نسخهی فعلی که هر بیست و چهار سال یکبار با تقویم کشور همسایه متفاوته.در واقع به جای اینکه هر ۲۴ سال به مدت یکسال، یک روز اختلاف داشته باشیم، هر دوسال به مدت یکماه، یک روز اختلاف میداشتیم.
ممنون میشم اگه این بحث رو ادامه بدی. از اینکه کسی باهام در این مورد بحث نمیکرد افسرده شده بودم.
علیرضا هم گفته:
افسرده نشو نیما جان... من هم از اینکه سوالی را که ذیل اولین مطلبت درباره تقویم تو بلاگ قبلیت پرسیدم و جواب ندادی افسرده شدم ;)و اینکه در این لینک http://tabnak.ir/pages/?cid=8107 مطلبی نوشته که من هرچی صبر کردم درس را تا آخرش گوش کنم بعد ببینم چیزی از منظور سایت تابناک و مرکز مطالعات و پژوهش های فلکی نجومی وابسته به دفتر آیت الله سیستانی http://www.nojumi.org/newsn/news.php?action=fullnews&id=1227 سر در می آورم یا نه! که تا اینجای بحث شما سر در نیاوردم اینا چی گفتن!
و جواب من:
و جواب من:
خیلی خیلی متاسفم که باعث ناراحتیت شدم. در واقع فکر کردم نظرت رو توی وبلاگ جدبدم دوباره میذاری بعدشم یادم رفت شرمنده. چیزی که توی اون سایتها نوشته همون چیزیه که قراره توی نوشتههای بعدی در موردش توضیح بدم. اما خلاصهاش اینه که برای شما که در شرق زندگی میکنین امسال زمان سال تحویل بعد از ظهر روز پنجشنبه بوده و این معنیش اینه که روز پنجشنبه برای شما باید روز آخر سال قبل میبوده و در واقع سال 86 برای شما کبیسه بوده و امروز هم به جای 13 فروردین برای شما 12 فروردینه. البته راه دیگهاش اینه که به تقویم ایران استناد کنین که در این صورت دیگه تمام مزایای دقت و این چیزها از دست میره. کدومو ترجیح میدی؟ اینکه هر جایی تقویم خودشو داشته باشه یا اینکه دقتت بیاد پایین و در ادعای دقیقترین تجدید نظر بشه؟
اما در مورد نظری که تو وبلاگ قبلی گذاشته بودی باید بگم که از نظر نجومی چیز خاصی به ذهنم نمیرسه! البته در تقویم یهودی سال 13 ماهه هر دو سه سال یه بار پیش میآد و زیاد پدیدهی نادری نیست.
اما در مورد نظری که تو وبلاگ قبلی گذاشته بودی باید بگم که از نظر نجومی چیز خاصی به ذهنم نمیرسه! البته در تقویم یهودی سال 13 ماهه هر دو سه سال یه بار پیش میآد و زیاد پدیدهی نادری نیست.
۱۳۸۷-۱۲-۲۷
بازنشر: تقویم-4 (دو اشکال تقویم ایرانی)

نوشتههای قبلی: تقویم-1 (انواع تقویم)، تقویم-2 (محاسبهی کبیسه)، تقویم-3 (تقویم جلالی).
برگردیم سر مثنوی تقویم که هم اندکی تاخیر شده هم هفتاد منه! احمد شریعتی در شمارهی 10 مجلهی گاما (بهار 85) مقالهی مفصلی داره به اسم «ثانیه، روز، ماه، سال» که توش به دوتا اشکال تقویم ایرانی اشاره کرده. خوشبختانه بهار و سانلی این شمارهی گاما رو اینجا داشتن که باعث شد من بتونم بخشی از مقاله رو اینجا بیارم. اگه به اینجور داستانها علاقهمندین، توی همون شمارهی گاما محمد خرمی هم یه مقاله داره با عنوان «فاصلهی زمانیی دو غروب متوالیی ماه» (یها از خرمیست) که بد نیست یه نیگایی بهش بکنین.
دسترسی به این مقاله باعث شد یه کمی ساختار این نوشته و نوشتههای بعدی رو تغییر بدم. اول یک پاراگراف از نوشتهی شریعتی رو بخونین، بعدش من یه کمی در موردش توضیح میدم و نظر خودم رو هم مینویسم. کسرهها و بعضی از فاصلههای نوشتهی شریعتی رو حذف کردهام.
«الگوریتم تقویم ایرانی دو اشکال دارد. اول این که وابسته به افق تهران است، و آن را نمیتوان جهانی کرد، مگر آن که همه به افق تهران رای بدهند. در واقع، اگر مردم تاجیکستان، یا افغانستان، بخواهند از تقویمی شبیه به تقویم ما استفاده کنند، ممکن است بگویند «چرا به افق تهران حساب کنیم؟ چرا به افق بلخ، یا سمرقند، یا نیشابور، یا هرجای دیگری حساب نکنیم؟» اشکال دوم این است که برای تعیین سالهای کبیسه باید لحظههای اعتدال بهاری را دقیقا تعیین کنیم. اما الگوریتم تقویم میلادی بسیار ساده است. به راحتی میتوان تعیین کرد که آیا سال 2124 کبیسه هست یا نه.»
احمد شریعتی، مجله گاما، شمارهی 10، بهار 85، صفحه 75.
از نکتهی دوم شروع میکنم. ضعف تقویم ما در پیشبینی این که فلان واقعهی تاریخی روز چندم هفته بوده یا چند روز پیش از یک واقعهی دیگه بوده و مسایلی شبیه این (در واقع تعمیم الگوریتم به گذشته) چندان مهم نیست، چون در طول تاریخ، انواع تقویمهای مختلف داشتهایم و انواع تغییرات الگوریتمی (مثل حذف 10 روز از تقویم میلادی یا تبدیل تقویم 360 روزه به 365 روزه در زمان اردشیر) رخ داده که باعث میشه در هرحال هرجور تطابق تقویمیای که بخوایم انجام بدیم، نیاز به یه متخصص تاریخ تقویم داشته باشیم. اینکه در 400 سال اخیر، تقویم میلادی در مقایسه با تقویم ما -که به شکل فعلیش زیر 100 سال عمر داره- راحتتر بوده، برای بررسی گذشته امتیاز چندان قابل توجهی نیست.
اما در مورد آینده کاملا حق با شریعتیه. یادمون باشه که اهمیت تقویم ایرانی در پیشبینی ناپذیریشه! به زبان دیگه تغییرات کوچک زمان سال تحویل، طول سال و چیزهایی شبیه به این، به طور خودکار توی تقویم کار گذاشته شده. در واقع اگه مدت اضافهی سال با کسر صحیحی با مخرج نسبتا کوچک برابر بود، میشد یک دورهی تکرار ساده و قابل پیشبینی برای تقویم طراحی کرد. مثلا اگه این کسر یکچهارم بود، هر چهارسال یک کبیسه میداشتیم (جولیای) و اگه دقیقا هشتسیوسوم بود، هر سیوسه سال هشت کبیسه میداشتیم (نسخهی سادهتر تقویم ایرانی) و اگه دقیقا نودوهفتچهارصدم بود، هر چهارصد سال نودوهفت کبیسه میداشتیم (گریگوریای). در هر سه موردی که مثال زدم با یه الگوریتم ساده، میشه گفت که فلان سال کبیسه است یا نه. اما در واقع همهی این کسرها با کسر واقعی تفاوت دارند و از اون بدتر این که طول سال عدد ثابتی نیست و به دلایل متفاوتی قابل تغییره. الگوریتم تقویم ما کلا خودش رو از دورههای تکرار خلاص میکنه و در نتیجه پیشبینیناپذیر میشه اما به جاش نیازی به تبصرههای جدید در آیندهی چندصد یا چندهزار ساله نداره و البته خطاش در نقطهی مبدا هرگز از 12 ساعت بیشتر نمیشه. اگه قرار بود این تقویم پیشبینیپذیر (به معنی دورهی تکرار) باشه، طبیعتا مثل تقویمهای دیگه از یک کسر توش استفاده شده بود که در این صورت هر دو مزیتی که گفتم رو از دست میداد.
اما در مورد نکتهی اول، همونجور که شاید تا حالا متوجه شده باشید، از بحث روی این نکته که ظهر به افق کجا باید ملاک تقویم باشه، اجتناب کردم. این نکته مهمترین نقطهی ضعف تقویم ماست، نه فقط به این دلیل که در انتخاب نقطهی مبدا نهایت بیسلیقگی رو انجام دادیم (برخلاف تصور این نقطه حتی به تهران هم ربطی نداره و به لندن ربط داره!) بلکه به این دلیل که برای کسانی که دور از نقطهی مبدا زندگی میکنن (بگو کالیفورنیا نشینان) خطای این تقویم به طرز دردناکی زیاده. البته طبیعتا هر کس میتونه شهر خودشو به عنوان مبدا انتخاب کنه که در این صورت به عنوان مثال، تقویم ایران و افغانستان هر 24 سال به مدت یکسال، با هم یک روز تفاوت خواهد داشت و ایران و کالیفورنیا تقریبا هر دو سال یکبار! در نوشتهی بعدی به این نکته خواهم پرداخت.
از نکتهی دوم شروع میکنم. ضعف تقویم ما در پیشبینی این که فلان واقعهی تاریخی روز چندم هفته بوده یا چند روز پیش از یک واقعهی دیگه بوده و مسایلی شبیه این (در واقع تعمیم الگوریتم به گذشته) چندان مهم نیست، چون در طول تاریخ، انواع تقویمهای مختلف داشتهایم و انواع تغییرات الگوریتمی (مثل حذف 10 روز از تقویم میلادی یا تبدیل تقویم 360 روزه به 365 روزه در زمان اردشیر) رخ داده که باعث میشه در هرحال هرجور تطابق تقویمیای که بخوایم انجام بدیم، نیاز به یه متخصص تاریخ تقویم داشته باشیم. اینکه در 400 سال اخیر، تقویم میلادی در مقایسه با تقویم ما -که به شکل فعلیش زیر 100 سال عمر داره- راحتتر بوده، برای بررسی گذشته امتیاز چندان قابل توجهی نیست.
اما در مورد آینده کاملا حق با شریعتیه. یادمون باشه که اهمیت تقویم ایرانی در پیشبینی ناپذیریشه! به زبان دیگه تغییرات کوچک زمان سال تحویل، طول سال و چیزهایی شبیه به این، به طور خودکار توی تقویم کار گذاشته شده. در واقع اگه مدت اضافهی سال با کسر صحیحی با مخرج نسبتا کوچک برابر بود، میشد یک دورهی تکرار ساده و قابل پیشبینی برای تقویم طراحی کرد. مثلا اگه این کسر یکچهارم بود، هر چهارسال یک کبیسه میداشتیم (جولیای) و اگه دقیقا هشتسیوسوم بود، هر سیوسه سال هشت کبیسه میداشتیم (نسخهی سادهتر تقویم ایرانی) و اگه دقیقا نودوهفتچهارصدم بود، هر چهارصد سال نودوهفت کبیسه میداشتیم (گریگوریای). در هر سه موردی که مثال زدم با یه الگوریتم ساده، میشه گفت که فلان سال کبیسه است یا نه. اما در واقع همهی این کسرها با کسر واقعی تفاوت دارند و از اون بدتر این که طول سال عدد ثابتی نیست و به دلایل متفاوتی قابل تغییره. الگوریتم تقویم ما کلا خودش رو از دورههای تکرار خلاص میکنه و در نتیجه پیشبینیناپذیر میشه اما به جاش نیازی به تبصرههای جدید در آیندهی چندصد یا چندهزار ساله نداره و البته خطاش در نقطهی مبدا هرگز از 12 ساعت بیشتر نمیشه. اگه قرار بود این تقویم پیشبینیپذیر (به معنی دورهی تکرار) باشه، طبیعتا مثل تقویمهای دیگه از یک کسر توش استفاده شده بود که در این صورت هر دو مزیتی که گفتم رو از دست میداد.
اما در مورد نکتهی اول، همونجور که شاید تا حالا متوجه شده باشید، از بحث روی این نکته که ظهر به افق کجا باید ملاک تقویم باشه، اجتناب کردم. این نکته مهمترین نقطهی ضعف تقویم ماست، نه فقط به این دلیل که در انتخاب نقطهی مبدا نهایت بیسلیقگی رو انجام دادیم (برخلاف تصور این نقطه حتی به تهران هم ربطی نداره و به لندن ربط داره!) بلکه به این دلیل که برای کسانی که دور از نقطهی مبدا زندگی میکنن (بگو کالیفورنیا نشینان) خطای این تقویم به طرز دردناکی زیاده. البته طبیعتا هر کس میتونه شهر خودشو به عنوان مبدا انتخاب کنه که در این صورت به عنوان مثال، تقویم ایران و افغانستان هر 24 سال به مدت یکسال، با هم یک روز تفاوت خواهد داشت و ایران و کالیفورنیا تقریبا هر دو سال یکبار! در نوشتهی بعدی به این نکته خواهم پرداخت.
۱۳۸۷-۱۲-۲۶
بازنشر: تقویم-3 (تقویم جلالی)

نوشتههای قبلی: تقویم-1 (انواع تقویم) و تقویم-2 (محاسبهی کبیسه):
یکی دیگه از ایدهآلهای تقویم اینه که لحظهی تحویل سال نجومی با لحظهی تحویل سال تقویمی (نیمه شب آخرین روز سال) یکی باشه، یعنی این که لحظهی سال تحویل، درست نیمهشب بین روزهای آخر و اول سال باشه که متاسفانه عملی نیست. بنابراین باید یه کاری کرد که تا حد امکان این دو زمان به هم نزدیک باشند. این کاریه که تقویمی که الان استفاده میکنیم و برمبنای اون امروز بیستم مارس 2008 میشه اول فروردین 1387 (در ضمن عید شما هم مبارک)، انجام میده. در واقع اون چیزی که به عنوان دقت تقویم ما هرسال جاهای مختلف کپیپیست میشه! همین خاصیتشه، نه عقب نموندن احتمالیش.
مدلی که ما استفاده میکنیم در مقایسه با مدل گریگوریای مثل فیزیک میمونه در مقابل شیمی. یعنی در حالی که مدل گریگوریای توش دوتا تبصره و حالت خاص داره، مدل ما یک قاعدهی کوتاه داره و اونم اینه که اگه لحظهی سال تحویل قبل از ظهر باشه، اون روز روز اول سال نو و اگه بعد از ظهر باشه، روز آخر سال قبله. حالا این که این سال کبیسه می شه یا نه، مشکلیه که خود به خود حل میشه.
مزیت دیگهی این تقویم نسبت به تقویم گریگوریای اینه که هیچ وقت اختلاف تقویم ما و تقویم خورشیدی بیش از نصف روز نمیشه، چون یه جوری تنظیم کردیم که لحظه ی سال تحویل که دوست داریم ساعت 12 نیمه شب روز آخر سال (یا ساعت صفر روز اول سال) باشه، حداکثر 12 ساعت بعد یا 12 ساعت قبلشه. در مورد کبیسه هم اگه دقت کرده باشین، گفتم روز آخر سال قبل و نگفتم 29 اسفند یا 30 اسفند. این که اون سال کبیسه است یا نه خود به خود از توش در میآد.
اما این قاعده، تقریبا به صورت 7 دورهی 4 ساله و یک دورهی 5 ساله در میآد که البته هر چندصد سال ممکنه دورهی 5 ساله جابجا بشه. از خوب یا بد حادثه تا پیش از سال 74 در دورهی حیات این حقیر، کبیسهی میلادی بر کبیسهی ما منطبق بود. بنابراین انطباق تقویمها جز در فاصلهی حدودا بیست روزهی بین 29 فوریه و 30 اسفند در سالهای کبیسه و غیر کبیسه همیشه یکسان بود. یعنی 10 آوریل همیشه 21 فروردین بود. اما از سال 75 به دلیل کبیسهی 5 سالهی ما، این جابجایی یکروزه، یکسال و 20 روز طول میکشه، یعنی از روز 29 فوریه 2008 تا 30 اسفند 1387 همهی تطابقهایی که بلدیم، یکروز جابجاست و مثلا 10 آوریل 2008 یکروز دیرتر از 21 فروردین 1387 میشه. البته من کادوی تولد رو در هر کدوم از این دو روز و در صورت تمایل شما در هر دو روز، حاضرم دریافت کنم. این اختلاف حدود 30 سال دیگه میشه دوسال و بیست روز. چون ما یه کبیسهی 5تایی دیگه هم اون موقع داریم. این جابجایی میتونه باعث سوتی هم بشه. مثلا در روزنامهی زنجیرهای سال 79 (یادم نیست اون موقع کدوم بود!) خونده بودم که در مناسبتهای تقویمی اون سال، روز کارگر که اول ماه می هستش، به عادت هر سال 11 اردیبهشت نوشته شده بود در حالی که اون سال 12 اردیبهشت بوده.
دوتا نمودار زیر که از ویکیپدیا برداشتم، اختلاف تقویم واقعی و تقویم خورشیدی رو در گریگوریای (بالا) و جلالی (پایین) نشون میده. همون طوری که میبینین در اوایل قرن قبل یا اواخر همین قرن، خطای تقویم گریگوریای بیش از یک روز بوده، در حالی که در مورد تقویم ما هیچوقت بیش از نصف روز نمیشه. البته در این نمودار به جای قاعدهی اصلی جلالی از تقریب 8تا در 33 سال استفاده شده که شیب ملایم نمودار مال اونه وگرنه در مدل اصلی اون دو نقطهای که اول و آخر نمودار از بازهی نیمروزه میزنن بیرون وجود نداره.


۱۳۸۷-۱۲-۲۵
بازنشر: تقویم-2 (محاسبهی کبیسه)

نوشتهی قبلی: تقویم-1 (انواع تقویم).
یکی دیگه از ایدهآلهای تقویم اینه که یک دورهی کامل حرکت زمین به دور خورشید، مضرب صحیحی از یک شبانهروز باشه. خبر خوب اینه که در بلند مدت این نسبت برابر با یک خواهد شد چونکه جذرومد و پدیدههای اتلافی مشابه، باعث میشن همونجوری که دورهی وضعی و انتقالی ماه با هم برابر و دورهی حرکت وضعی و انتقالی تیر (عطارد) کم و بیش با هم برابرند، یک روز و یک سال زمین هم با هم برابر شوند و در نتیجه همیشه فقط یک روی زمین به سوی خورشید باشه ولی چون این واقعه به عمر من و شما و احتمالا نژاد انسان قد نمیده، باید یه فکری به حال این نسبت که هرچند متغیره ولی کم و بیش برابره با 365.2422 بکنیم. در واقع باید برای 0.2422 روزی که هر سال کم میآریم یه برنامهای داشته باشیم.
سادهترین کار همونیه که در زمان آقای جولیوس سزار به فکرشون رسیده بود و همون چیزیه که ما تو کتابهای درسیمون میخونیم. یعنی این کسر رو برابر با 0.25 میگیریم و هرچهار سال یکروز به سالمون اضافه میکنیم. بابت اون اختلافش هم خدا بزرگه. ولی اینجوری هر 128 سال یک روز تقویم جابجا میشه. اینه که وقتی اواخر قرن 16 دست پاپ گریگوری سیزدهم رو میگیرن و میبرنش توی آزمایشگاه -که در این مورد تشکیل شده بوده از یک سوراخ توی دیوار که نور خورشید از توش میاومده تو و یه مشت منحنی روی زمین- ایشون میبینن که تقویم 10 روز جابجاست، در نتیجه تصمیم میگیرن که 10 روز از تقویم رو حذف کنند، یعنی مثلا از 16 مارس مستقیم بریم به 27 مارس. حالا این وسط کلی هم بامبول سر این که مناسبتهای مذهبی رو هم باید 10 روز جابجا کرد یا نه پیش میآد که وقتی یک چیزهای مقدسی رو به یک چیزهای غیرمقدسی مثل تقویم یا ساعت رسمی مملکت گره میزنیم، طبیعیه. در ضمن این وسط اسم تقویم هم از انتساب به حاکم قبلی روم (جولی) خلاص میشه و به اسم حاکم جدید روم (گریگوریای) نامیده میشه. البته گروههای مختلف، در زمانهای مختلف تن به این تغییر میدن که آخرینشون روسها هستند که بعد از انقلاب این کار رو میکنن و همین حذف روزها (که تا اون موقع شده بوده 12-13 روز) باعث میشه که سالگرد انقلاب اکتبر توی نوامبر باشه! البته روسها آخرش هم یک تبصرهای گذاشتن توش که کاملا شبیه غربیها نباشن.
این تا اونجا (یعنی قرن 16)، ولی از اون به بعد باید چی کار میکردن که دیگه مشکلی پیش نیاد؟ ایدهی الگوریتم کبیسهگیری گریگوریای از اینجا میآد که کسر 97 بخش بر 400 میشه 0.2425 که به اندازهی کافی به 0.2422 شبیهه. در واقع اختلاف این دو کسر، اختلافی در حد یک روز در چندهزار سال ایجاد میکنه. بنابراین قرار میذارن که در هر دورهی 400 ساله 97تا کبیسه داشته باشن، به این ترتیب که هر چهار سال یک بار کبیسه باشه (تا اینجا 100تا در 400سال) ولی سالهای اول هر قرن (مثل 1900) کبیسه نباشن (تا اینجا 96تا در 400 سال) ولی هرچهارقرن یکبار سال اول قرن کبیسه باشه مثل 1600 و 2000 و 2400. مشابه همین داستان هم برای تقویم ایرانی اتفاق افتاد و عمر خیام به دستور جلالالدین ملکشاه یک الگوریتم تقویم طراحی کرد که طبیعتا اسم آمر رو گذاشتن روش (تقویم جلالی) نه عامل رو. نسخهی اول این تقویم خیلی دقیق و درنتیجه خیلی پیچیده بود. توی این تقویم حتی این که روز اول ماههای مختلف، جای خورشید در صورتهای فلکی مشخص باشه هم درنظر گرفته شده بود! که باعث میشد حتی تعداد روزهای یک ماه هم متغیر باشه! ولی آخرش از خر شیطون پایین اومدن و تصمیم گرقتن از کسر 8 تقسیم بر 33 که میشه 0.2424 استفاده کنن، یعنی 8 کبیسه در 33 سال. بنابراین بعد از 7 دوره ی کبیسهی 4 ساله یک دورهی کبیسهی 5 ساله داریم مثل دورهی بین سالهای 70 و 75 که هر دو کبیسه بودند. اما در واقع الگوریتمی که این روزها استفاده می کنیم، یه کمی با این فرق داره که بمونه برای نوشته ی بعدی.
۱۳۸۷-۱۲-۲۴
بازنشر: تقویم-1 (انواع تقویم)

از همین وبلاگ (15 مارچ 2008):
این نوشته، اولین نوشته از یک مجموعهی چند قسمتی در مورد تقویمه که امیدوارم قبل از سال نو همهشو منتشر کنم.
برای شماره زدن روزها و ارجاع به آنها در گذشته یا آینده، دوتا پدیدهی نجومی دم دست وجود داره، یک دورهی کامل ماه (29 روز و اندی) و یک دورهی کامل خورشید (365 روز و اندی). علت این که از گردش ماه به دور زمین یا گردش زمین به دور خورشید اسم نبردم، اینه که حتی بدون دونستن این موضوع که کی دور کی میگرده، مشاهدهی یک دورهی کامل هلال ماه یا یک دورهی کامل مسیر خورشید در آسمان ممکنه و در نتیجه حتی در زمان اختراع تقویمهای مختلف (نوعا چندهزار سال قبل) با وجود قطعی نبودن این که کی در مرکز نشسته و کی دورش میگرده، این دورهها قابل اندازهگیری و مشاهده بودهاند.
مطابق انتظار، انتخاب یکی از این دو پدیده در قسمتهای مختلف دنیا، دو دسته تقویم مختلف رو به وجود آورده. تقویمهای بر پایهی ماه مثل تقویم عربی-اسلامی، عبری و چینی، به این که در روزهای مشخص ماه، شکل هلال ماه مشخص باشه، وفادارند و تقویمهای بر پایهی خورشید مثل تقویم جولی، گریگوریای، جلالی و حتی نسخهی مدرنتری مثل تقویم جمهوری فرانسه به یکسان بودن جای خورشید در آسمان (و در نتیجه وضعیت یکسان فصلها و آب و هوا) وفادارند. نکتهی جالب اینه که در هر دو دسته تقویم از ایدهی اون یکی هم استفاده شده. در واقع حالت ایدهآل برای طراحی تقویم اینه که یک دورهی خورشید مضرب صحیحی از یک دورهی ماه باشه، ولی متاسفانه این نسبت 12.37 است. از طرف دیگه تعداد روزهای یک دورهی ماه (29.53) هم صحیح نیست. تقویمهای مختلف به روشهای متفاونی سعی کردهاند تا حد امکان این اعدادهای غیرصحیح رو تبدیل به عدد صحیح کنند . مثلا:
1- تقویمهای جلالی، جولین، گریگورین 12 ماه حدود 30 روزه دارند که جمع روزهایشان 365 و در سالهای کبیسه (جز جولین) 366 است.
2- تقویم زرتشتی 12 ماه سی روزه دارد و 5 روز به نام روزهای گاتها به آخر آن اضافه شده است.
3- تقویم قدیمی انگلیسی 13 ماه 28 روزه دارد و یک روز اضافی!
4- تقویم عربی-اسلامی 12 ماه 29 یا 30 روزه دارد و هرچند یک سال قمری به یک سال خورشیدی بسیار نزدیک است ولی هر سال 11 یا 12 روز از فصل عقب میماند.
5- تقویمهای چینی و عبری (تقویمهای ماه-خورشدی) به ماه پایبدند ولی تعداد ماههای سالشان متغیر (12 یا 13) است و این تغییر را به شکلی اعمال می کنند که وضعیت فصلها تا حد امکان در سالهای مختلف یکسان باشد.
نوشتهی بعدی در مورد سال کبیسه و دلیل این که تقویمهای جلالی و گریگورین جای زرتشتی و جولین رو گرفتند، خواهد بود.
نوشتهی بعدی در مورد سال کبیسه و دلیل این که تقویمهای جلالی و گریگورین جای زرتشتی و جولین رو گرفتند، خواهد بود.
۱۳۸۷-۱۲-۱۷
یهودیهای هلندی

تعداد یهودیهای هلندی در سال 1941: 154887 نفر.
تعداد یهودیهای هلندی در سال 1947: 14346 نفر.
حدود 10 درصد.
اشتراک در:
پستها (Atom)