یکی دیگه از ایدهآلهای تقویم اینه که یک دورهی کامل حرکت زمین به دور خورشید، مضرب صحیحی از یک شبانهروز باشه. خبر خوب اینه که در بلند مدت این نسبت برابر با یک خواهد شد چونکه جذرومد و پدیدههای اتلافی مشابه، باعث میشن همونجوری که دورهی وضعی و انتقالی ماه با هم برابر و دورهی حرکت وضعی و انتقالی تیر (عطارد) کم و بیش با هم برابرند، یک روز و یک سال زمین هم با هم برابر شوند و در نتیجه همیشه فقط یک روی زمین به سوی خورشید باشه ولی چون این واقعه به عمر من و شما و احتمالا نژاد انسان قد نمیده، باید یه فکری به حال این نسبت که هرچند متغیره ولی کم و بیش برابره با 365.2422 بکنیم. در واقع باید برای 0.2422 روزی که هر سال کم میآریم یه برنامهای داشته باشیم.
سادهترین کار همونیه که در زمان آقای جولیوس سزار به فکرشون رسیده بود و همون چیزیه که ما تو کتابهای درسیمون میخونیم. یعنی این کسر رو برابر با 0.25 میگیریم و هرچهار سال یکروز به سالمون اضافه میکنیم. بابت اون اختلافش هم خدا بزرگه. ولی اینجوری هر 128 سال یک روز تقویم جابجا میشه. اینه که وقتی اواخر قرن 16 دست پاپ گریگوری سیزدهم رو میگیرن و میبرنش توی آزمایشگاه -که در این مورد تشکیل شده بوده از یک سوراخ توی دیوار که نور خورشید از توش میاومده تو و یه مشت منحنی روی زمین- ایشون میبینن که تقویم 10 روز جابجاست، در نتیجه تصمیم میگیرن که 10 روز از تقویم رو حذف کنند، یعنی مثلا از 16 مارس مستقیم بریم به 27 مارس. حالا این وسط کلی هم بامبول سر این که مناسبتهای مذهبی رو هم باید 10 روز جابجا کرد یا نه پیش میآد که وقتی یک چیزهای مقدسی رو به یک چیزهای غیرمقدسی مثل تقویم یا ساعت رسمی مملکت گره میزنیم، طبیعیه. در ضمن این وسط اسم تقویم هم از انتساب به حاکم قبلی روم (جولی) خلاص میشه و به اسم حاکم جدید روم (گریگوریای) نامیده میشه. البته گروههای مختلف، در زمانهای مختلف تن به این تغییر میدن که آخرینشون روسها هستند که بعد از انقلاب این کار رو میکنن و همین حذف روزها (که تا اون موقع شده بوده 12-13 روز) باعث میشه که سالگرد انقلاب اکتبر توی نوامبر باشه! البته روسها آخرش هم یک تبصرهای گذاشتن توش که کاملا شبیه غربیها نباشن.
این تا اونجا (یعنی قرن 16)، ولی از اون به بعد باید چی کار میکردن که دیگه مشکلی پیش نیاد؟ ایدهی الگوریتم کبیسهگیری گریگوریای از اینجا میآد که کسر 97 بخش بر 400 میشه 0.2425 که به اندازهی کافی به 0.2422 شبیهه. در واقع اختلاف این دو کسر، اختلافی در حد یک روز در چندهزار سال ایجاد میکنه. بنابراین قرار میذارن که در هر دورهی 400 ساله 97تا کبیسه داشته باشن، به این ترتیب که هر چهار سال یک بار کبیسه باشه (تا اینجا 100تا در 400سال) ولی سالهای اول هر قرن (مثل 1900) کبیسه نباشن (تا اینجا 96تا در 400 سال) ولی هرچهارقرن یکبار سال اول قرن کبیسه باشه مثل 1600 و 2000 و 2400. مشابه همین داستان هم برای تقویم ایرانی اتفاق افتاد و عمر خیام به دستور جلالالدین ملکشاه یک الگوریتم تقویم طراحی کرد که طبیعتا اسم آمر رو گذاشتن روش (تقویم جلالی) نه عامل رو. نسخهی اول این تقویم خیلی دقیق و درنتیجه خیلی پیچیده بود. توی این تقویم حتی این که روز اول ماههای مختلف، جای خورشید در صورتهای فلکی مشخص باشه هم درنظر گرفته شده بود! که باعث میشد حتی تعداد روزهای یک ماه هم متغیر باشه! ولی آخرش از خر شیطون پایین اومدن و تصمیم گرقتن از کسر 8 تقسیم بر 33 که میشه 0.2424 استفاده کنن، یعنی 8 کبیسه در 33 سال. بنابراین بعد از 7 دوره ی کبیسهی 4 ساله یک دورهی کبیسهی 5 ساله داریم مثل دورهی بین سالهای 70 و 75 که هر دو کبیسه بودند. اما در واقع الگوریتمی که این روزها استفاده می کنیم، یه کمی با این فرق داره که بمونه برای نوشته ی بعدی.
۳ نظر:
از اينكه دقت اندازه گيري هاشون ده ثانيه است تعجب ميكنم!
(نظر حذف شده اول هم مال من بود. ديدم گزينه حذف رو ميده ذوق كردم كه امتحانش كنم!)
به فاطمه: حتی بیشتر! یه نیگایی به مقالهی ویکی بکن.
ارسال یک نظر