دیشب بهناز و بهار و سانلی از آمستردام اومدن پیش من و مریم که بریم چهارشنبه سوری. محل برگزاری، کمتر از یک ساعت پیاده تا خونهی ما فاصله داشت. صرفنظر از چندتا کندهی در حال سوختن، شباهت برنامهی دیشب (مثل اون چیزی که در تهران اتفاق میافته) با مراسم چهارشنبه سوری، قابل ذکر نبود. البته انصافا در مقایسه با تهران، احساس امنیت جانی بیشتری داشتم، هرچند که چگالی انرژی صوتی! چندان با تهران متفاوت نبود.
متاسفانه برخلاف انتظار سانلی هیچ درگیریای هم پیش نیومد. ظاهرا برای تسکین مرض ناشی از ترک عادت، باید یه سر برم سخیپهول یه نیم ساعتی نزدیک دکهی ایرانایر وایسم.
در پایان بر خود لازم میدانم از دوستانی که امروز را مرخصی گرفته و دیشب تا پاسی از شب در منزل اینجانبان به شب زندهداری پرداخته و امروز این حقیر را زار و نزار روانهی دکان نمودند، کمال تشکر را بنمایم.
۳ نظر:
سال نو شما مبارک.
این دکون رو خوب اومدی
به شکاک: سال نوی شما هم مبارک.
به مانی: چاکریم.
ارسال یک نظر