۱۳۸۷-۰۱-۰۷

عدم تقارن و دوچرخه

هوشنگ: از بلاهت هلندیها همین بس که صبحها پنج تا چراغ قرمز تو مسیرم هست و عصرها که از همون مسیر بر می‌گردم سه تا.

۸ نظر:

Unknown گفت...

یعنی تو مسیرش چند تا سه راه هست؟

این هوشنگ واقعیه یا خیالی؟ راستش اومدم تو سایت لورنتز دنبالش بگردم بجاش تز بارت لیورس؟ رو پیدا کردم. چیزی که این روزا حسابی بدردم میخوره :دی

کاساندرا گفت...

به یرآلما: آفرین یه جوابش سه راهه ولی یه جوابه دیگه هم داره. بیشتر فکر کن!
هوشنگ دیگه! هوشنگ! یادت اومد؟
بارت همون روزهای اولی که من رسیدم دفاع کرد زیاد ندیدمش.

Alireza گفت...

لزومی نداره حتماً سه راه باشه... چهار راه هم میتونه باشه که موقع برگشت گردش به چپ (در سیستم انگلیسی البته) نیاز به توقف در پشت چراغ نداره...
ولی عارضه طبیعی! پل کلاً بعید است! نه؟

کاساندرا گفت...

به علیرضا: آفرین! چهارراه هم یه جواب دیگه است. یعنی صبحها که از غرب به شمال می‌ری دوتا چراغ و عصرها که از شمال به غرب می‌ری صفرتا چراغ سر راهه.
پل اصلا بعید نیست! اینجا سرزمین کانالهاست!

F گفت...

اينجا سر بعضي چهارراه هاي كوچيك تر چراغ قرمزهايي هست كه فقط ساعت هاي شلوغي كار مي كنه، بقيه روز خاموشه، يا زرد/قرمزه چشمك زنه. فكر كردم از اينا سر راه بوده.

درضمن آدم بايد خيلي ديگه هوشنگ باشه كه گردش به راست چهارراه چراغ دار رو نشمره.

مریم اینا گفت...

با توجه به این جمله ی فاطمه:" آدم باید خیلی هوشنگ باشه که..." بهتر بود اسم هوشنگ رو عبدالله می ذاشتی!
اما خب فکر کن عبدالله ها می رفتن ازت شکایت می کردن :) نمی دونم چرا فرض کردم هوشنگ ها بی خیال اند.

Unknown گفت...

آها هوشنگ رو می گی؟ آخه ما غضنفر صداش می کردیم ولی من چقدر هوشنگم که نگرفتم.

کاساندرا گفت...

به فاطمه: مسیرهای دوچرخه سمت راست مسیرهای ماشین‌رو هستن و در گردش به راستها چراغ ندارن، فقط باید با دستت راهنما بزنی. یعنی بگیریش بالا نه این که پنجه‌تو باز و بسته کنی . اون معنی زیاد جالبی نداره!
به مریم و یرآلما: راستش هوشنگ اسمهای زیادی داره شامل عبدالله و غضنفر. وقتی می‌نوشتم ازش پرسیدم اسمت چیه گفت هوشنگ. زیاد فکر نکرده بودیم قبلش!