به یرآلما: آفرین یه جوابش سه راهه ولی یه جوابه دیگه هم داره. بیشتر فکر کن! هوشنگ دیگه! هوشنگ! یادت اومد؟ بارت همون روزهای اولی که من رسیدم دفاع کرد زیاد ندیدمش.
لزومی نداره حتماً سه راه باشه... چهار راه هم میتونه باشه که موقع برگشت گردش به چپ (در سیستم انگلیسی البته) نیاز به توقف در پشت چراغ نداره... ولی عارضه طبیعی! پل کلاً بعید است! نه؟
به علیرضا: آفرین! چهارراه هم یه جواب دیگه است. یعنی صبحها که از غرب به شمال میری دوتا چراغ و عصرها که از شمال به غرب میری صفرتا چراغ سر راهه. پل اصلا بعید نیست! اینجا سرزمین کانالهاست!
اينجا سر بعضي چهارراه هاي كوچيك تر چراغ قرمزهايي هست كه فقط ساعت هاي شلوغي كار مي كنه، بقيه روز خاموشه، يا زرد/قرمزه چشمك زنه. فكر كردم از اينا سر راه بوده.
درضمن آدم بايد خيلي ديگه هوشنگ باشه كه گردش به راست چهارراه چراغ دار رو نشمره.
با توجه به این جمله ی فاطمه:" آدم باید خیلی هوشنگ باشه که..." بهتر بود اسم هوشنگ رو عبدالله می ذاشتی! اما خب فکر کن عبدالله ها می رفتن ازت شکایت می کردن :) نمی دونم چرا فرض کردم هوشنگ ها بی خیال اند.
به فاطمه: مسیرهای دوچرخه سمت راست مسیرهای ماشینرو هستن و در گردش به راستها چراغ ندارن، فقط باید با دستت راهنما بزنی. یعنی بگیریش بالا نه این که پنجهتو باز و بسته کنی . اون معنی زیاد جالبی نداره! به مریم و یرآلما: راستش هوشنگ اسمهای زیادی داره شامل عبدالله و غضنفر. وقتی مینوشتم ازش پرسیدم اسمت چیه گفت هوشنگ. زیاد فکر نکرده بودیم قبلش!
۸ نظر:
یعنی تو مسیرش چند تا سه راه هست؟
این هوشنگ واقعیه یا خیالی؟ راستش اومدم تو سایت لورنتز دنبالش بگردم بجاش تز بارت لیورس؟ رو پیدا کردم. چیزی که این روزا حسابی بدردم میخوره :دی
به یرآلما: آفرین یه جوابش سه راهه ولی یه جوابه دیگه هم داره. بیشتر فکر کن!
هوشنگ دیگه! هوشنگ! یادت اومد؟
بارت همون روزهای اولی که من رسیدم دفاع کرد زیاد ندیدمش.
لزومی نداره حتماً سه راه باشه... چهار راه هم میتونه باشه که موقع برگشت گردش به چپ (در سیستم انگلیسی البته) نیاز به توقف در پشت چراغ نداره...
ولی عارضه طبیعی! پل کلاً بعید است! نه؟
به علیرضا: آفرین! چهارراه هم یه جواب دیگه است. یعنی صبحها که از غرب به شمال میری دوتا چراغ و عصرها که از شمال به غرب میری صفرتا چراغ سر راهه.
پل اصلا بعید نیست! اینجا سرزمین کانالهاست!
اينجا سر بعضي چهارراه هاي كوچيك تر چراغ قرمزهايي هست كه فقط ساعت هاي شلوغي كار مي كنه، بقيه روز خاموشه، يا زرد/قرمزه چشمك زنه. فكر كردم از اينا سر راه بوده.
درضمن آدم بايد خيلي ديگه هوشنگ باشه كه گردش به راست چهارراه چراغ دار رو نشمره.
با توجه به این جمله ی فاطمه:" آدم باید خیلی هوشنگ باشه که..." بهتر بود اسم هوشنگ رو عبدالله می ذاشتی!
اما خب فکر کن عبدالله ها می رفتن ازت شکایت می کردن :) نمی دونم چرا فرض کردم هوشنگ ها بی خیال اند.
آها هوشنگ رو می گی؟ آخه ما غضنفر صداش می کردیم ولی من چقدر هوشنگم که نگرفتم.
به فاطمه: مسیرهای دوچرخه سمت راست مسیرهای ماشینرو هستن و در گردش به راستها چراغ ندارن، فقط باید با دستت راهنما بزنی. یعنی بگیریش بالا نه این که پنجهتو باز و بسته کنی . اون معنی زیاد جالبی نداره!
به مریم و یرآلما: راستش هوشنگ اسمهای زیادی داره شامل عبدالله و غضنفر. وقتی مینوشتم ازش پرسیدم اسمت چیه گفت هوشنگ. زیاد فکر نکرده بودیم قبلش!
ارسال یک نظر