۱۳۸۷-۱۲-۲۷

بازنشر: تقویم-4 (دو اشکال تقویم ایرانی)

از همین وبلاگ (30 مارچ 2008):

نوشته‌های قبلی: تقویم-1 (انواع تقویم)، تقویم-2 (محاسبه‌ی کبیسه)، تقویم-3 (تقویم جلالی).

برگردیم سر مثنوی تقویم که هم اندکی تاخیر شده هم هفتاد منه! احمد شریعتی در شماره‌ی 10 مجله‌ی گاما (بهار 85) مقاله‌ی مفصلی داره به اسم «ثانیه، روز، ماه، سال» که توش به دوتا اشکال تقویم ایرانی اشاره کرده. خوشبختانه بهار و سانلی این شماره‌ی گاما رو اینجا داشتن که باعث شد من بتونم بخشی از مقاله رو اینجا بیارم. اگه به این‌جور داستانها علاقه‌مندین، توی همون شماره‌ی گاما محمد خرمی هم یه مقاله داره با عنوان «فاصله‌ی زمانی‌ی دو غروب متوالی‌ی ماه» (ی‌ها از خرمی‌ست) که بد نیست یه نیگایی بهش بکنین.

دسترسی به این مقاله باعث شد یه کمی ساختار این نوشته و نوشته‌های بعدی رو تغییر بدم. اول یک پاراگراف از نوشته‌ی شریعتی رو بخونین، بعدش من یه کمی در موردش توضیح می‌دم و نظر خودم رو هم می‌نویسم. کسره‌ها و بعضی از فاصله‌های نوشته‌ی شریعتی رو حذف کرده‌ام.

«الگوریتم تقویم ایرانی دو اشکال دارد. اول این که وابسته به افق تهران است، و آن را نمی‌توان جهانی کرد، مگر آن که همه به افق تهران رای بدهند. در واقع، اگر مردم تاجیکستان، یا افغانستان، بخواهند از تقویم‌ی شبیه به تقویم ما استفاده کنند، ممکن است بگویند «چرا به افق تهران حساب کنیم؟ چرا به افق بلخ، یا سمرقند، یا نیشابور، یا هرجای دیگری حساب نکنیم؟» اشکال دوم این است که برای تعیین سال‌های کبیسه باید لحظه‌های اعتدال بهاری را دقیقا تعیین کنیم. اما الگوریتم تقویم میلادی بسیار ساده است. به راحتی می‌توان تعیین کرد که آیا سال 2124 کبیسه هست یا نه.»
احمد شریعتی، مجله گاما، شماره‌ی 10، بهار 85، صفحه‌ 75.

از نکته‌ی دوم شروع می‌کنم. ضعف تقویم ما در پیش‌بینی این که فلان واقعه‌ی تاریخی روز چندم هفته بوده یا چند روز پیش از یک واقعه‌ی دیگه بوده و مسایلی شبیه این (در واقع تعمیم الگوریتم به گذشته) چندان مهم نیست، چون در طول تاریخ، انواع تقویمهای مختلف داشته‌ایم و انواع تغییرات الگوریتمی (مثل حذف 10 روز از تقویم میلادی یا تبدیل تقویم 360 روزه به 365 روزه در زمان اردشیر) رخ داده که باعث می‌شه در هرحال هرجور تطابق تقویمی‌ای که بخوایم انجام بدیم، نیاز به یه متخصص تاریخ تقویم داشته باشیم. این‌که در 400 سال اخیر، تقویم میلادی در مقایسه با تقویم ما -که به شکل فعلیش زیر 100 سال عمر داره- راحت‌تر بوده، برای بررسی گذشته امتیاز چندان قابل توجهی نیست.

اما در مورد آینده کاملا حق با شریعتیه. یادمون باشه که اهمیت تقویم ایرانی در پیش‌بینی ناپذیریشه! به زبان دیگه تغییرات کوچک زمان سال تحویل، طول سال و چیزهایی شبیه به این، به طور خودکار توی تقویم کار گذاشته شده. در واقع اگه مدت اضافه‌ی سال با کسر صحیحی با مخرج نسبتا کوچک برابر بود، می‌شد یک دوره‌ی تکرار ساده و قابل پیش‌بینی برای تقویم طراحی کرد. مثلا اگه این کسر یک‌چهارم بود، هر چهارسال یک کبیسه می‌داشتیم (جولی‌ای) و اگه دقیقا هشت‌سی‌و‌سوم بود، هر سی‌وسه سال هشت کبیسه می‌داشتیم (نسخه‌ی ساده‌تر تقویم ایرانی) و اگه دقیقا نودوهفت‌چهارصدم بود، هر چهارصد سال نودوهفت کبیسه می‌داشتیم (گریگوری‌ای). در هر سه موردی که مثال زدم با یه الگوریتم ساده، می‌شه گفت که فلان سال کبیسه است یا نه. اما در واقع همه‌ی این کسرها با کسر واقعی تفاوت دارند و از اون بدتر این که طول سال عدد ثابتی نیست و به دلایل متفاوتی قابل تغییره. الگوریتم تقویم ما کلا خودش رو از دوره‌های تکرار خلاص می‌کنه و در نتیجه پیش‌بینی‌ناپذیر می‌شه اما به جاش نیازی به تبصره‌های جدید در آینده‌ی چندصد یا چندهزار ساله نداره و البته خطاش در نقطه‌ی مبدا هرگز از 12 ساعت بیشتر نمی‌شه. اگه قرار بود این تقویم پیش‌بینی‌پذیر (به معنی دوره‌ی تکرار) باشه، طبیعتا مثل تقویمهای دیگه از یک کسر توش استفاده شده بود که در این صورت هر دو مزیتی که گفتم رو از دست می‌داد.

اما در مورد نکته‌ی اول، همون‌جور که شاید تا حالا متوجه شده باشید، از ‌بحث روی این نکته که ظهر به افق کجا باید ملاک تقویم باشه، اجتناب کردم. این نکته مهمترین نقطه‌ی ضعف تقویم ماست، نه فقط به این دلیل که در انتخاب نقطه‌ی مبدا نهایت بی‌سلیقگی رو انجام دادیم (برخلاف تصور این نقطه حتی به تهران هم ربطی نداره و به لندن ربط داره!) بلکه به این دلیل که برای کسانی که دور از نقطه‌ی مبدا زندگی می‌کنن (بگو کالیفورنیا نشینان) خطای این تقویم به طرز دردناکی زیاده. البته طبیعتا هر کس می‌تونه شهر خودشو به عنوان مبدا انتخاب کنه که در این صورت به عنوان مثال، تقویم ایران و افغانستان هر 24 سال به مدت یکسال، با هم یک روز تفاوت خواهد داشت و ایران و کالیفورنیا تقریبا هر دو سال یکبار! در نوشته‌ی بعدی به این نکته خواهم پرداخت.

۵ نظر:

ناشناس گفت...

Very interesting.Please write more about this

کاساندرا گفت...

ممنونم.

Mahdi گفت...

چرا می گید پیش بینی پذیر نیست؟ الگوریتمش سخت تره درست اما میشه پیش بینی کرد که 400 سال دیگه چه روزی چند شنبه است. چون لحظه اعتدال بهاری هم قابل پیش بینی دقیقا درسته؟ تنها گیری که به نظر من می رسه اینه که سال تحویل ساعت 11:59:59 باشه مثلا که همه گیج بشند که این ور بوده یا اون ور و چیزهایی مثل تغییرات مرتبه بالاتر طول روز/سال مهم بشه. نه؟

کاساندرا گفت...

«چون لحظه اعتدال بهاری هم قابل پیش بینی دقیقا» زیاد درست نیست. در واقع سوال اینه که با چه دقتی قابل پیش‌بینیه؟
مثالی که زدی کاملا درسته. در واقع مدل غربی داستان رو کاملا ساده کرده و این‌جور اتفاقات نادر رو ازشون صرف‌نظر کرده در حالی که در مدل ما با توجه به این‌که فرض بر محاسبه‌ی هر ساله‌ست، حتی در این موارد هم تکلیف روشنه.
در ضمن همون‌طور که گفتی تصحیحات مرتبه‌ی بالاتری هم در محاسبه‌ی طول سال و زمان سال تحویل وجود داره که البته آقای گریگوری و دوستان فرض کردن که تا چندهزار سال (یا چندده‌هزار سال) مهم نیست.
هم‌دیگه رو می‌شناسیم؟

Mahdi گفت...

بله
مهدی رحیمی ام. شاگرد قدیمی و البته همیشگی
در مورد دقتی که بهش اشاره کردید هم یه نکته به ذهنم می رسه. اینی که ایرانی ها مدام پز می دن که تقویم ایرانی بهترین و دقیق ترین تقویمه به خاطر این موضوع نیست، فکر می کنم بیشتر به خاطر انتخاب مناسب روز شروع سال باشه که بر خلاف تقویم های دیگه یه قرارداد بی ربط نیست. حداقل حداکثر همزمانی رو با بهار داره.
یه سوال... من متوجه نشدم الان یعنی نمی تونند تقویم سال 1900 رو چاپ کنند از الان بدن دست ملت؟ اگر نه چرا؟ چون نمی دونند لحظه سال تحویل کی هست؟ و این رو هم نمی شه حساب کرد از الان چون معلوم نیست مثلا سرعت چرخش زمین چه قدر کم بشه تا اون موقع؟