پایین این صفحهی ویکیپدیا، یه جدولی هست که توش تمام انتخاباتهای برگزار شده ردیف شدن. روی هر کدوم که کلیک کنین، آمار اون انتخابات رو در میآرین. از جزییات تاریخی بگیر تا کاندیداهای درون حزبها. این صفحهها خوراک فتیش عدد و آمار این دفعه رو فراهم کرد.
دوتا دلیل برای اینکه چرا باید فقط چهارتا انتخابات اخیر رو از نطر آبی یا قرمز بودن ایالتها تحلیل کرد وجود داره (نوشتهی قبلی رو ببینین). اول اینکه در 7تا از 10تا انتخابات قبل از این 4تا، طرف برنده رسما بازنده رو له کرده. مثلا سال 1984، ریگان 525 به 13 برنده شده و در واقع فقط مینهسوتا و ناحیهی کلمبیا رو باخته. البته همچنان به پای پیروزی آقا جورج واشنگتن نمیرسه که دورهی اول همهی رایها رو جمع کرده. دلیل دیگهاش هم اینه که وقتی عقبتر میریم، جهتگیری ایالتها عوض میشه. مثلا سال 1976 تگزاس به کارتر (دموکرات) و کالیفورنیا به فورد (جمهوریخواه) رای داده.
دیگه اینکه در صد سال اخیر، بعد از 1912 که رای مطلق (بدون در نظر گرفتن سیستم خبرگان و وزن ایالتها) ویلسون 42 درصد بود، کلینتون کمترین رای مطلق (43 درصد) رو در سال 92 به دست آورده. دلیل اصلیش اینه که یه بابایی به اسم راس پرو (یادتونه تلویزیون ایران چقدر به این بابا علاقه داشت؟) اون سال به عنوان کاندیدای مستقل 19 درصد آرای مطلق رو به دست میآره، ولی حتی یهدونه رای خبرگان (یا یه ایالت) رو نمیبره. از همون موقع بحثش هست که اینجور کاندیداها رای دموکراتها رو میشکنن و خودشون هم چیزی نمیشن. معادل وطنیشو به یاد بیارین!
البته همیشه هم اینجوری نبوده که کاندیداهای سوم چیزی نبرن. مثلا سال 68 جورج والاس 46تا از 438تا رای خبرگان رو برده. اون دوره نیکسون با 301 رای خبرگان انتخاب میشه و هامفری دموکرات 191 رای جمع میکنه. حالا که بحث رای مطلق شد، اینم بگم که جز دوبار در قرن 19، تنها باری که رییسجمهور بیشترین رای مطلق رو به دست نیاورده، سال 2000ه که جورج بوش 47.9 درصد آرای مطلق رو در مقابل 48.4 درصد گور جمع کرده.
یهچیز باحال دیگهی این نقشههای ویکیپدیا اینه که هرچی عقبتر میری، کوچک شدن آمریکا و تغییر رنگ حزبها و نقشه رو میبینی، از طرف دیگه میبینی که این ایالتهای کوچولوی ساحل شرقی اون موقع نسبت به بقیه رای بیشتری داشتن، یعنی پرجمعیتترین بخشهای آمریکا بودن.
یه انتخابات جالب دیگه هم سال 1824ه که هیچکدوم از کاندیداها نتونستن اکثریت مطلق رای خبرگان رو بهدست بیارن. در نتیجه مجلس نمایندگان، رییسجمهور (آدامز) رو انتخاب کرد که اتفاقا کسی بود که دومین رای رو توی خبرگان بهدست آورده بود. جالب اینکه در مورد معاون رییسجمهور این اتفاق نیفتاد و کالهون رای اکثریت خبرگان رو بهدست آورد.
از همه باحالتر اینکه خبرگان وقتی میرن توی جلسهی خبرگان میشینن، حق دارن به هرکی خواستن رای بدن که میتونه با اونی که قول داده بودن بهش رای بدن، فرق کنه. آمار این خبرگان دودرهباز رو میشه تو این صفحهی ویکیپدیا دید. مثلا دفعهی قبل یهکسی که قرار بوده به کری رای بده، به معاون پیشنهادیش (ادواردز) رای میده یا سال 2000 یهکسی که قرار بوده به گور رای بده، در اعتراض به کم بودن سهمیهی ناحیهی کلمبیا کلا رای نمیده. از همه باحالتر سال 1872ست که اون بابایی که قرار بوده بهش رای بدن (گریلی) قبل از جلسهی خبرگان میمیره و 63 نفر از 66 نفر دودرش میکنن و به دلیل نهچندان جدیای مثل مردن طرف! بهش رای نمیدن. سهتا اسکول ولی وفادار میمونن بهش!
۲ نظر:
"معادل وطنیشو" خوب اومدی !
D:
ارسال یک نظر