از همین وبلاگ (20 مارچ 2008):
نوشتههای قبلی: تقویم-1 (انواع تقویم) و تقویم-2 (محاسبهی کبیسه):
یکی دیگه از ایدهآلهای تقویم اینه که لحظهی تحویل سال نجومی با لحظهی تحویل سال تقویمی (نیمه شب آخرین روز سال) یکی باشه، یعنی این که لحظهی سال تحویل، درست نیمهشب بین روزهای آخر و اول سال باشه که متاسفانه عملی نیست. بنابراین باید یه کاری کرد که تا حد امکان این دو زمان به هم نزدیک باشند. این کاریه که تقویمی که الان استفاده میکنیم و برمبنای اون امروز بیستم مارس 2008 میشه اول فروردین 1387 (در ضمن عید شما هم مبارک)، انجام میده. در واقع اون چیزی که به عنوان دقت تقویم ما هرسال جاهای مختلف کپیپیست میشه! همین خاصیتشه، نه عقب نموندن احتمالیش.
نوشتههای قبلی: تقویم-1 (انواع تقویم) و تقویم-2 (محاسبهی کبیسه):
یکی دیگه از ایدهآلهای تقویم اینه که لحظهی تحویل سال نجومی با لحظهی تحویل سال تقویمی (نیمه شب آخرین روز سال) یکی باشه، یعنی این که لحظهی سال تحویل، درست نیمهشب بین روزهای آخر و اول سال باشه که متاسفانه عملی نیست. بنابراین باید یه کاری کرد که تا حد امکان این دو زمان به هم نزدیک باشند. این کاریه که تقویمی که الان استفاده میکنیم و برمبنای اون امروز بیستم مارس 2008 میشه اول فروردین 1387 (در ضمن عید شما هم مبارک)، انجام میده. در واقع اون چیزی که به عنوان دقت تقویم ما هرسال جاهای مختلف کپیپیست میشه! همین خاصیتشه، نه عقب نموندن احتمالیش.
مدلی که ما استفاده میکنیم در مقایسه با مدل گریگوریای مثل فیزیک میمونه در مقابل شیمی. یعنی در حالی که مدل گریگوریای توش دوتا تبصره و حالت خاص داره، مدل ما یک قاعدهی کوتاه داره و اونم اینه که اگه لحظهی سال تحویل قبل از ظهر باشه، اون روز روز اول سال نو و اگه بعد از ظهر باشه، روز آخر سال قبله. حالا این که این سال کبیسه می شه یا نه، مشکلیه که خود به خود حل میشه.
مزیت دیگهی این تقویم نسبت به تقویم گریگوریای اینه که هیچ وقت اختلاف تقویم ما و تقویم خورشیدی بیش از نصف روز نمیشه، چون یه جوری تنظیم کردیم که لحظه ی سال تحویل که دوست داریم ساعت 12 نیمه شب روز آخر سال (یا ساعت صفر روز اول سال) باشه، حداکثر 12 ساعت بعد یا 12 ساعت قبلشه. در مورد کبیسه هم اگه دقت کرده باشین، گفتم روز آخر سال قبل و نگفتم 29 اسفند یا 30 اسفند. این که اون سال کبیسه است یا نه خود به خود از توش در میآد.
اما این قاعده، تقریبا به صورت 7 دورهی 4 ساله و یک دورهی 5 ساله در میآد که البته هر چندصد سال ممکنه دورهی 5 ساله جابجا بشه. از خوب یا بد حادثه تا پیش از سال 74 در دورهی حیات این حقیر، کبیسهی میلادی بر کبیسهی ما منطبق بود. بنابراین انطباق تقویمها جز در فاصلهی حدودا بیست روزهی بین 29 فوریه و 30 اسفند در سالهای کبیسه و غیر کبیسه همیشه یکسان بود. یعنی 10 آوریل همیشه 21 فروردین بود. اما از سال 75 به دلیل کبیسهی 5 سالهی ما، این جابجایی یکروزه، یکسال و 20 روز طول میکشه، یعنی از روز 29 فوریه 2008 تا 30 اسفند 1387 همهی تطابقهایی که بلدیم، یکروز جابجاست و مثلا 10 آوریل 2008 یکروز دیرتر از 21 فروردین 1387 میشه. البته من کادوی تولد رو در هر کدوم از این دو روز و در صورت تمایل شما در هر دو روز، حاضرم دریافت کنم. این اختلاف حدود 30 سال دیگه میشه دوسال و بیست روز. چون ما یه کبیسهی 5تایی دیگه هم اون موقع داریم. این جابجایی میتونه باعث سوتی هم بشه. مثلا در روزنامهی زنجیرهای سال 79 (یادم نیست اون موقع کدوم بود!) خونده بودم که در مناسبتهای تقویمی اون سال، روز کارگر که اول ماه می هستش، به عادت هر سال 11 اردیبهشت نوشته شده بود در حالی که اون سال 12 اردیبهشت بوده.
دوتا نمودار زیر که از ویکیپدیا برداشتم، اختلاف تقویم واقعی و تقویم خورشیدی رو در گریگوریای (بالا) و جلالی (پایین) نشون میده. همون طوری که میبینین در اوایل قرن قبل یا اواخر همین قرن، خطای تقویم گریگوریای بیش از یک روز بوده، در حالی که در مورد تقویم ما هیچوقت بیش از نصف روز نمیشه. البته در این نمودار به جای قاعدهی اصلی جلالی از تقریب 8تا در 33 سال استفاده شده که شیب ملایم نمودار مال اونه وگرنه در مدل اصلی اون دو نقطهای که اول و آخر نمودار از بازهی نیمروزه میزنن بیرون وجود نداره.
۲ نظر:
کاش مطالبتان را به فارسی صحیح نوشته بودید.
یعنی غیر شکسته؟
ارسال یک نظر