۱۳۸۷-۰۱-۱۳

ماراتون مصاحبه

دکون ما تصمیم گرفته که یه نفر بیوفیزیک‌پیشه استخدام بکنه. چند ماه پیش حدود 30تا درخواست برای این شغل رسید و در نهایت چهار نفر رو به عنوان کاندیداهای اصلی انتخاب کردن. 30 وحشتناک عدد بزرگیه. در واقع معنیش اینه که اگه به طور متوسط برای هر شغل 30 نفر درخواست بدن، هر نفر به طور متوسط باید برای 30 شغل درخواست بده! فکرشو بکن!

این چهار نفر در این دو هفته، هر کدوم دو یا سه روز میان پیش ما و یه سخنرانی می‌کنن و با تک‌تک کسایی که توی کمیته‌ی استخدام هستن یا کمیته‌ی استخدام نظرشون رو پرسیده (که می‌شه حدود 10 نفر) یک جلسه‌ی جداگونه‌ی یک‌ساعته دارن. اولین کسی که اومد ایگور کولیچ بود. ایگور زمانی که رییس من توی ماینز کار می‌کرده، دانشجوی دکتراش بوده و بعدشم چند سال پست‌داک دوتا آدم خیلی گردن کلفت، فیلیپ نلسون نویسنده‌ی کتاب بیوفیزیک در یوپن و ماهادوان در هاروارد بوده و الانم داره دنبال کار می‌گرده. سخنرانی دیروزش به نظر من خیلی خوب بود که بعدا در موردش می‌نویسم. عکسی هم که گذاشتم مربوط به این مقاله‌شه که من این روزها دارم روی تعمیمش کار می‌کنم.

اما این ماراتون مصاحبه دیوانه‌کننده است. یه غیر رسمیشو که من توش حاضر بودم با تئو اودایک بود، لازم به ذکره که من عجیب مرید و شیفته‌ی این آدم (تئو اودایک) هستم. دیروز از حدود ساعت 7 تا 10، پنج‌شش نفری رفته بودیم کافه وبعدش رستوران. هم‌نشینی ما عملا این‌جوری برگزار شد که دوتا آدم خوش‌صحبت جمع، یعنی تئو و ایگور، سه ساعت با هم حرف زدن و ما گوش کردیم. حدس می‌زنم تئو ایگور رو پسند کرده باشه، البته فکر می‌کنم در بحثی که با ایگور (که ضد امپریالیسم آمریکا، موافق برنامه‌ی هسته‌ای ایران، مخالف سرمایه‌داری و طرفدار تبعیت تورم از نرخ بهره هستش) داشتم، تئو طرف من بود. آی من دوستش دارم این مرد رو، آی دوسش دارم.

۶ نظر:

Unknown گفت...

سلام
جدای از جذابیت همین مطلب در مورد مطلب محاسبه تقویم نظری داشتم.
این مطالب هم برای من آموزنده بود و هم تغییر دهنده آموخته ها یا دانسته های احتمالاً عوامانه من.
ممنون میشم که بحث رو بیشتر باز کنین و شرح بدین.
موفق باشید.
یاسر

Unknown گفت...

فکر کنم ۳۰ تا واسه جایی مثل لیدن با این وضع کسادی بازار خیلی هم بد نباشه. عددی که من از رییس سابق‌تر! شنیدم چیزی نزدیک به ۲۰۰ درخواست برا یه فیزیک پیشه تجربی تو UCSC بود. ۳۰ تا حتی واسه پست‌داک هم عدد معقولیه.

taha گفت...

اگه به طور متوسط برای هر شغل 30 نفر درخواست بدن، هر نفر به طور متوسط باید برای 30 شغل درخواست بده!

farz kardi ke te'dade adama vo shoghla mosavian? age injoori bood ke ghami nadashtim.

کاساندرا گفت...

به منصور: خوشحالم که خوشت اومده. ممنون می‌شم اگه در مورد خاصی بحث رو جلو ببری که من ادامه بدم.
به یرآلما: حق با توست. 30 خیلی زیاده ولی در مقایسه با چیزی که ما انتظار داریم خیلی کمه. فکر می‌کنم خوب روش تبلیغ نکردن. برای یه شغل انرژیهای بالا که هم‌زمان عرضه شده بیش از 100 نفر درخواست دادن.
به طاها: حق با توست هرچند فکر می‌کنم کسایی که اونقدر پررو هستن که وارد این مرحله می‌شن، آخرش کار گیرشون می‌آد. استدلال تو اون عدد رو کمی تعدیل می‌کنه، در ضمن مثلا اگه دوتا جای خالی باشه تو فقط یکبار درخواست می‌دی.

Ehsan گفت...

شما هم پارسال با ۲۹ نفر دیگه رقابت کردی؟

کاساندرا گفت...

به احسان: نه رقابت برای پست‌داک شدن ساده‌تر از رقابت برای تینیور شدنه. این شغلی که ایگور ممکنه بگیره 10 ساله است و عملا با پروفسور بودن فرق خاصی نداره یه سری مسوولیتها و اختیاراتش کمتره فقط. یعنی درس می‌ده، بودجه‌ی مستقل می‌گیره و ...
در حالی که پست‌داک علی‌الاصول فرق خاصی با دانشجوی دکتری نداره. فرق پست‌داک و دانشجوی دکتری مثل تفاوت بین دانشجوی دکتری و فوق‌لیسانسه در ایران.